کد کج شدن تصویر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روانشناسی خلاقیت

 روان‌شناسی خلاقیت

شواهد
دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است
اشاره آلفرد هیچکاک اغلب برای شخصیت پردازی قهرمانان قصه های خود از عنصر
خلاقیت بهره می گرفت. به عبارت دیگر هر کدام از شخصیت های داستانی او یک
ویژگی خاص داشتند. در قصه «پنجره عقبی» یک عکاس نشریه به خاطر شکستگی پایش
باید مدت ها در خانه بستری شود، اما او بیکار نیست و با لنزهای دوربین
ازطریق پنجره عقبی اتاقش، زندگی مردم را می کاود و قصه آنچنان روان و زیبا
پیش می رود که در پایان، همان عکاس خلاق به عنوان کارآگاه، یک جنایت واقعی
را عریان می کند. افراد خلاق نیز این گونه هستند، آنها مثل افراد عادی به
پیرامون خود نگاه نمی کنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار
برخی کاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست. آنها به هر پدیده ای به
گونه ای دیگر نگاه می کنند.

 «اسماعیل
صدیقی پاشاکی» مطلبی را از «استیفن. ب. روبنز» ترجمه کرده است که در پی می
آوریم: خلاقیت را قوه و استعدادی می دانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی
منحصر به فرد، با هم ترکیب و یا این که رابطه ای غریب و غیرعادی میان آنها
ایجاد می کند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند،
بلکه باید سودمند و مفید هم باشند.«نورمن مایر» می گوید: « صرف خارق
العادگی و یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست،
چون، چه بسا که آن تصویر ذهنی، نشانه ای از ناهنجاری روانی نیز باشد. عدم
درک این تمایز، امکان آن را فراهم می کند که غالباً نبوغ را با جنون خلط و
قاطی کنیم. شاخص ممتاز بودن راه حلهای خلاق آن است که باید عملی باشند،
یعنی این که با واقعیت در پیوند باشند آیا خلاقیت را می توان رشد داد؟خلاق
بودن- یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم، که به چشم دیگران نیاید- آسان
نیست. همین که چیزی را متفاوت از دیگران به تصور درآورید، در زمره افرادی
قرار می گیرید که انگشت شمارند. غالباً سازمانها کسانی را که پای بند دید
و نگرش منحصر به فرد خود در مورد پدیده ها هستند، برنمی تابند. در محیط
هایی که تأکید بر همگنی و یکپارچگی است، داشتن نگرش متفاوت با دیگران سهل
نیست. اما آیا انسانهای خلاق با سایر انسانها تفاوت دارند؟ آیا توانایی
آنها ارثی است یا اکتسابی؟ شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در
بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است. خلاقیت را باید صفتی پنداشت که هر انسانی
به درجاتی بدان موصوف است. آن چه ضروری است، این است که باید زمینه تجلی
این قوه را در داخل اعضای سازمان، خاصه در مدیران فراهم کرد. خلاقیت را
نمی توان تابع منطق دوتایی و یا مقوله ای دوگانه به حساب آورد. بدین معنا
که بگوییم انسانها یا واجد آن هستند و یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هر
کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی کسان هستند که به علت داشتن توانایی
های ذاتی، این قوه را موفق تر از دیگران به کار می گیرند.

 افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:

?) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.

?) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.

?)در کار اندیشیدن تاجایی که ممکن است، از قالب و چارچوب می گریزند.

?) اضطراب و دلواپسی شان در کمترین حد است.

 ?) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.

?) استبداد رأی در آنها در کمترین حد ممکن است.

?) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.

?) تکانه ها و امیال درونی شان با تأکید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.

 ?) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.

به
نظر می آید که ویژگی های یاد شده، این حکم را که هر کسی سهمی از قوه
خلاقیت دارد، نقض می کند. ولی در واقع چنین نیست، چون ویژگیهای یاد شده
فقط انسانهایی را وصف می کنند که از قوه خلاقیت بسیار بالایی برخوردارند.
تحقیقات انجام شده، نشان می دهد که انسان های بسیار خلاق، با کسانی که
دارای قوه خلاقیت متوسط یا کم هستند، تفاوت دارند. «کروپ لی» می گوید:
«انسان خلاق در فعالیتهای فکری خود نرمش و انعطاف پذیری خاصی دارد. او خود
را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود که مطابق با نظر وی نیز هست، نمی کند و
پیوسته آماده و مستعد آن است در نظراتش تجدید نظر کند و اما به عکس، آن
کسی که اندیشه خود را مطلق می انگارد، اعتقاد آتشین به منطقی و صادق بودن
نظراتش درباره جهان دارد. او نه، می خواهد و نه، می تواند مواضع فکری خود
را با اوضاع دائم التغییر متناسب کند و محکم به آنچه «به گمان او» درست
است، می چسبد. چنین شخصی بر خلاف افراد خلاق، انعطاف پذیری فکری ندارد و
بسیار قالبی و کلیشه ای عمل می کند. چنانکه اشاره شد لازم است سازمانها
بستری فراهم کنند تا کارکنان، درجاتی از خلاقیت را که به طور بالقوه از آن
برخوردارند، به فعلیت در آورند. برای مثال سازمانهای با مشخصات زیر،
لزوماً تجلی و ظهور تفکر خلاق را با مشکلاتی مواجه می کنند:

 * شغلها، تعاریف محدود و ظریفی دارند.

 * روابط اختیار و اقتدار، تعاریف قطعی و انعطاف ناپذیری دارند.

* رفتار کارکنان، با مجموعه ای مدون از بخشنامه ها و روش کارها هدایت و کنترل می شوند.

* روابط حاکم بر سازمان، خشک و رسمی است و قابلیت های فردی کارکنان لحاظ نمی گردند.

* تنوع آرا و مواضع متقابل، امکان ابراز نمی یابند.

* فضای اطلاع رسانی محدود و بسته است.

* تخصصی کردن کارها در حد افراط به چشم می آید.

* نظام نظارتی در مورد ثبات، قابلیت پیش بینی و کلیشه سازی امور وجود دارد.

*
بیشتر به پاداش بیرونی که دارای جنبه مادی است اتکا دارند، تا پاداش درونی
که در نفس کار پنهان است. شواهد حکایت از آن دارند که سازمانهایی که
انباره ای از بخشنامه ها، آیین نامه ها، خط مشی ها و ساز و کارهای نظارتی
دارند نمی توانند امکان آن را بیابند که بر میزان خلاقیت کارکنان خود
بیافزایند.

 الف- روشهای فردی برای برانگیختن خلاقیت

?) خلاقیت
را می توان با آموختن راههای «خلاق شدن» و پرهیز از کاربرد رهیافت هایی که
در حل مشکلات معمول است، زیاد کرد. این روش که به نام «آموزش مستقیم»
معروف است بر پایه این فرض قرار دارد که چون افراد گرایش بدان دارند که در
حل مشکلات از راه حل های رایج استفاده کنند، این امر آنها را از به
کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های واقعی شان باز می دارد. بنابراین روش
«آموزش مستقیم» که در جستجوی راه حل های بدیع و نو است، زمینه مساعدی برای
رشد اندیشه های خلاق فراهم می سازد.

?) روش
فردی دیگر «فهرست کردن ویژگیها» نام دارد. در این شیوه، تصمیم گیرنده
ابتدا ویژگی های اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را می یابد و سپس هر یک
از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می کند و آنگاه تا جایی که ممکن است
نسبت به تغییر هر کدام از آنها، همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر
طرحی را ولو آنکه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می کند و وقتی
که فهرست جامعی تهیه کرد و اشکالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند
را انتخاب و بقیه را حذف می کند.

?)
خلاقیت را همچنین می توان با جایگزین کردن تفکر عمودی با تفکر افقی یا
زیگزاک از قوه به فعل درآورد. تفکر عمودی، قویاً عقلانی و منطقی است و
دارای فرایند زنجیره ای است که هر حلقه آن در یک توالی ناگسستنی در پی
حلقه پیش از خود می آید. هر حلقه از زنجیره این تفکر، لزوماً باید معتبر و
درست باشد. افزون بر آن، تفکر عمودی، فقط چیزی را گزینش و بررسی می کند که
ذیربط با موضوع باشد.به عکس آن، تفکر افقی در گستره سطح حرکت می کند و رو
به سوی گوشه ها و جوانب دارد و چنین نیست که راه حلی را بپروراند، بلکه به
بازسازی و تغییر آن می پردازد. تفکر افقی به صورت فرآیند زنجیره ای نیست.
برای مثال انسان ممکن است برای گشودن مشکلی به جای آنکه از محل شروع راه
حلی که مرسوم است، آغاز کند، از نقطه آخر آن بیآغازد و سپس به مراحل ماقبل
آن برگردد. هر مرحله از تفکر افقی لزوماً درست و معتبر نیست، زیرا چه بسا
اقتضا کند از مسیری انحرافی بگذرد تا اینکه به جایی برسد که راه درست،
پدیدار و آشکار گردد و در خاتمه اینکه تفکر افقی خود را پایبند اطلاعات
مربوط با موضوع نمی کند و به عمد اطلاعات خارج از محدوده یا غیرمربوط را
به کار می گیرد تا شیوه جدیدی برای نگرش به مشکل بیابد. ب- روشهای گروهی
برای برانگیختن خلاقیت بیشترین تلاش در زمینه پرورش خلاقیت را می توان در
حوزه کارهای گروهی مشاهده کرد. برجسته ترین شیوه های گروهی برای پرورش
خلاقیت عبارتند از: روش طوفان فکری (سیال سازی ذهن)، روش گوردن و روش
تلفیقی نامتجانس ها.

 1 - روش طوفان فکری(یا بارش مغزی) وجه شباهت روش طوفان فکری و روش گوردن در آن است که شش تا دوازده نفر برای
مدت معینی پشت میزی می نشینند و سعی می کنند به طور آزادانه و فارغ از هر
گونه عوامل بازدارنده ذهنی تا جایی که امکان پذیر است به ارائه روش ها
بپردازند. در این جلسه باب نقد و انتقاد درباره پیشنهادها کاملاً بسته است
و تمامی پیشنهادهایی که در جلسه مطرح می کنند، می نویسند تا بعداً راجع به
آنها به بحث و بررسی بپردازند و اما وجه تفاوت این دو روش، در آن است که
در شیوه طوفان فکری، اعضای گروه درباره مشکل، آگاهی دارند و رئیس جلسه
طوفان فکری، مشکل را به روشنی تمام بیان می کند، به گونه ای که همه شرکت
کنندگان به درک آن نائل آیند. سپس وی اعضای گروه را موظف می کند تا جایی
که امکان دارد ذهنیت خود را درباره مشکل بیان کنند.

2- روش گوردن روش گوردن، بر خلاف روش طوفان فکری، فرصت های بیشتری را برای ارائه راه حل های واقعاً
بدیع و تازه مهیا می کند. چون که فقط رئیس جلسه از ماهیت دقیق مشکل آگاه
است، او به جای اینکه مشکل را به روشنی برای گروه بیان کند، فقط به طور
غیرمستقیم بدان اشاره می کند. برای مثال رئیس جلسه در روش طوفان فکری ممکن
است مشکل را بدین صورت بیان کند: «مدرسه ما سال آینده فضای آموزشی کافی
برای ثبت نام کنندگان احتمالی ندارد.» اما رئیس جلسه در شیوه گوردن ممکن
است فقط عبارت های «فضای آموزشی» یا «زیادی تعداد ثبت نام کنندگان» را
بگوید. هر چند در روش گوردن، اتلاف وقت، بسیار زیاد است و کمتر ناظر بر
هدف است، ولی فرصتی را برای شرکت کنندگان فراهم می کند تا راه هایی را
بدون دخالت فلج کننده راه حل های سنتی کشف کنند. این روش به جای آنکه با
تعبیر و تفسیر راه حل های موجود، برای اندیشه محدودیتی ایجاد کند، آن را
مجاز می کند تا با آزادی کامل جولان دهد و تنها محدودیتی که برای اندیشه
حادث می شود ناشی از دلالتهای ضمنی کلمه یا کلماتی است که رئیس جلسه در
اختیار شرکت کنندگان گذاشته است. روش تلفیق نامتجانس ها یکی از مفیدترین
راههای رشد قوه خلاقیت، تلفیق نامتجانس هاست و آن شیوه ای است که سعی دارد
عناصر متفاوت و بی ربط را با هم تلفیق کند تا از این رهگذر راه حل های
تازه ای برای مشکل پیدا کند. بدیهی است که خیلی از مشکلاتی که حادث می
شوند، تازگی ندارند. آنچه محل بحث است، این است که مشکل را باید به شیوه
ای تازه نگریست. این دیدگاه در جای خود، ظرفیت و امکانی را برای عرضه راه
حل های اساساً نو فراهم می کند. برای یافتن نگرش های نو در مورد مشکلاتی
که سابقه وقوع دارند، ضروری است که شیوه های آشنای نگاه کردن به مسائل را
کنار بگذاریم. روش تلفیق نامتجانس ها به نحو گسترده ای از تمثیل، برای
پیدا کردن شباهت ها و همانندی های موجود در کارکرد پدیده ها و روابط میان
آنها استفاده می کند. برای نمونه، تمثیل مستقیم، می تواند با مقایسه وجوه
شباهت در واقعیات، علم و فناوری، راه حل های تازه ای را کشف کند.
«الکساندر گراهام بل» با فهمیدن سازوکار عناصر موجود در گوش و به کار بستن
آنها در «جعبه سخنگوی» خود به پدیده ای شگفت انگیز دست یافت. او بعد از
اینکه پی برد استخوان های برجسته ای در گوش با غشای نازکی کار می کنند، از
خود پرسید چرا قطعه ای محکم و ضخیم از غشا نباید تکه ای از استیل را حرکت
دهد. او از درون همین قیاس، تلفن را طراحی کرد.

****

منبع : مقاله  "روان‌شناسی خلاقیت  "  برگرفته از سایت    http://koobe.blogfa.com   




[ سه شنبه 88/4/23 ] [ 10:22 عصر ] [ فهیمه شکری ] نظر
چگونه کودک را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم؟

چگونه کودک را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم؟<\/h1>

زمانی خواندن یک کتاب برای کودک خوشایند و لذتبخش است که موجودات خیالی داستان
به پرواز در آیند ، قطارها به صورت واقعی حرکت کنند و صدا بدهند و خرگوش ها در زیر
نورماه به خواب بروند. هنگامی که برای کودک خود کتاب می خوانید فرصت پیدا می کنید
تا با صداهای موجودات و شخصیت های داستانی سخن بگویید ، تخیلی رفتار کنید و حتی
مانند یک کودک باشید . به عبارت دیگر از شخصیت واقعی خود خارج شده و مانند شخصیت
های داستانی رفتار کنید . شما تصمیم می گیرید که چقدر هیجان زده باشید، شادی کنید ،
یا غمگین و حتی عصبانی شوید. چقدر باید روی یک شخصیت تأکید کنید و چه اندازه لازم
است که بر هیجان قصه بیفزایید، به این ترتیب نتیجه کار منحصر به فرد خواهد بود.

کودک در سنین خیلی پایین ( شیرخوارگی ) که درکی از معانی واژه ها ندارد و تفاوت
ظریف موجود بین آنها را نمی فهمد، از شنیدن صداهای متنوع شما و دیدن احساسات و
عواطف شما لذت می برد . ادای عبارت های داستان توسط شما حاوی علایم و نشانه های
محرمانه است که فقط شما و فرزندتان مفهوم آن ها را درک می کنید.

چگونه برای فرزند خود کتاب می خوانید؟ با صدای آهسته ، با لحنی گرم و دلنشین ،
با شور و حرارت یا ...؟ به هر شیوه ای  که برای کودک خود کتاب بخوانید، می
توانید بیش از پیش به او نزدیک شده و از کنار یکدیگر بودن لذت ببرید. وقتی که کودک
از سنین پایین با کتابخوانی آشنا شود، همراهی شما به او کمک می کند که به تدریج
مهارت های فردی خود را گسترش داده و تکامل بخشد. ارزشمندترین دستاورد نیز علاقه مند
شدن به کتاب است .

انتخاب کردن کتاب برای کودکان<\/h3>به دنبال کتاب هایی بگردید که داستان های خوب
و متنوعی دارند، کتاب ها ی مصور و کتاب هایی که شما نیز از مطالعه آنها لذت می برید
و کتاب هایی که با خلق و خوی کودک شما سازگار است .

برای انتخاب کتاب مرحله زندگی کودک خود را در نظر بگیرید، و ببینید در چه دوره
تکاملی قراردارد. نخستین دوره کودکی ، دوره ای است که بچه ها مهارت های سرگرم کننده
متعددی را فرا می گیرند و با شرایط تازه ای روبه رو می شوند. برای کودکان مختلف و
مناسبت های گوناگون ، کتاب های متنوعی موجود است ، تقریباً درباره هر موضوعی کتاب
وجود دارد.

به دنیا آمدن فرزند دوم، نگهداری از کودک ، دوست یابی ، دوستان واقعی و غیرواقعی
، به مدرسه رفتن ، اخلاق های خوب ، اخلاق های بد ، عواطف و احساسات ، همکاری کردن ،
به دکتر رفتن ، به دندانپزشکی رفتن، تنها بودن با خواهر یا برادر خود، خوابیدن و
حتی مراسم مذهبی .

آیا تا به حال پس از خواندن عبارتی از یک کتاب به فکر نیفتاده اید که : " این
موضوع همان چیزی است که می خواهم با کودکم در میان بگذارم... "؟  خواندن کتاب
کودکان ، به بزرگسالان ( والدین ) کمک می کند تا بتوانند آنچه در ذهن خود دارند ،
بیان کنند . چیزهایی که گاه والدین نمی توانند برای ادای آن واژه ای بیابند.


کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که :
- هر دو از خواندن آن لذت
می برید و به موضوع آن علاقه مندید.

-  با خواندن آن ، کودک شما دانستنی هایی درباره جهان پیرامون خود می
آموزد.

- به شما کمک می کند که آنچه درذهن خود دارید ، بیان کنید.

-به کودک کمک می کند تا احساس خوب و مثبتی از خود داشته باشد و به قابلیت های
تازه خود پی ببرد.

- به کودک کمک کند که بداند در دنیای اطراف او کودکان دیگری هم هستند که
شرایط  و احساسات مشابهی با او دارند.

- به کودک کمک کند تا مفاهیم و معانی ارزش ها، سنت ها ، خانواده ، جامعه و... را
درک کند.

در سنین شیرخوارگی ، کودک از خواندن چه نوع کتاب هایی لذت می
برد؟

- کودک از بدو تولد از شنیدن صدای کتاب خواندن شما لذت می برد، برای او شنیدن
صدای گرم و دلنشین شما لذتبخش ترین چیز در دنیاست . تا زمانی که کودک با حوصله به
سخنان شما گوش می دهد کتابخوانی را ادامه دهید.

- قبل از خواب ، هنگامی که کودک با شیئی بازی می کند و آن را روی زمین می غلتاند
زمان مناسبی برای گوش کردن به کتاب خوانی شماست.

- به کودک امکان آشنا شدن با کتاب به شیوه خودش  را بدهید. در این سن
،  کودک دوست دارد اشیاء را بـِجَود، پاره کند، روی آنها بنشیند یا بایستد .
بنابراین از کتابهای نرم ، پارچه ای و مقاوم استفاده کنید.

- کتاب هایی که در هر صفحه ، یک تصویر کامل و مشخص دارند.

- کتاب هایی که داستان بسیار کوتاه و درباره موضوع هایی آشنا و مملوس با زندگی
کودک دارند .

در دوره نوپایی ، مناسب ترین کتاب ها برای کودکان کدامند؟<\/h3>- داستان های
کوتاه در باره موضوع های مختلف و متنوع .

- کتاب های کارتی ( هرصفحه از کتاب یک کارت جداگانه است) و داستان هایی که از
زندگی روزمره کودک سرچشمه گرفته اند.

- کتاب هایی که اشعار موزون دارند و بچه ها می توانند آنها را تکرارکنند.

- کتاب هایی که مضمون واحدی دارند . به طور مثال درباره شکل های هندسی، رنگ ها
یا حروف الفبا نوشته شده اند.


کتاب های مورد علاقه کودکان پیش دبستانی کدامند؟

- کتاب هایی که داستان بلند و کمی پیچیده تردارند.

- کتاب هایی که اشعار موزونی دارند و درباره زندگی روزمره کودکان نوشته شده اند
و برای گسترش دنیای آنها و افزایش دانسته هایشان سودمندند.

- لطیفه ، قصه های بلند، قصه های محلی و سنتی که ترسناک نباشند.

در پایان ذکر این نکته ضروری است کههیچ گاه بیش از حد به مطالعه کتاب
اصرار نکنید. چون این امر نتیجه ی معکوس دارد و کودک را از کتاب گریزان می
سازد
.



[ یکشنبه 88/4/7 ] [ 11:25 صبح ] [ فهیمه شکری ] نظر
مدیریت بهتر وقت
اگرمایل
به استفاده بهتر از اوقات خود هستید؛ ابتدا باید دقیقا بدانید که در حال
حاضر وقت خود را چگونه سپری می کنید . به همة فعالیت‌هایی که به طور معمول
در هر روز کاری دارید، بیندیشید:

قرار ملاقات‌های، سرپرستی افراد، حضور در جلسات، مرور یا
نوشتن طرح‌های پیشنهادی، تصمیم‌گیری‌ها، تکمیل طرح‌ها، تماس تلفنی، تهیه
گزارش، سفرها، مطالعه نشریات و.....
همچنین، لازم است راجع به اوقاتی
که هر روز به دلیل مسائلی مانند امور پیش‌بینی نشده، مزاحمت های مکرر،
تأخیرها، برنامه‌ریزی‌های نادرست، بحران مدیریت، هدر می‌روند ، نیز
بیندیشید.
یک روش مناسب به منظور مشخص کردن اوقات از دست رفته و
جلوگیری از آن، تهیه دفتر یادداشت یا سررسید و ثبت فعالیت‌های روزانه‌تان
به مدت یک یا دو هفته درآن است. سپس مندرجات مشروح در دفترتان را تحلیل
والگویی راکه نمایانگر نوع فعالیت‌های روزانه شماست ، پیدا کنید.
آنگاه کلیه جزئیاتی که شامل اجرای یک کار یا طرح می‌باشد و یا کلیه مشکلات و مزاحمت‌های موجود را ردیابی کنید.

این
کار را چند ماه انجام دهید و یاد داشت‌های خود را برای یافتن الگوهای
تکراری نظیر مزاحمت‌ها و اخلال‌های مکرر یا عادت‌های غیرخلاق، مطالعه
کنید. سپس راههایی جهت حذف و یا رفع آنها پیدا کنید.

عملکردهای روزانه خود را که آشکارا در یادداشت‌های خود آورده‌اید ، با آنچه تصمیم به انجام آن داشته‌اید، مقایسه کنید.

این
روش به راستی شما را هشیار خواهد کردو نشان خواهد داد ، به چه میزان
موقعیتها را به دیگران واگذار می‌کنید و برنامه زمانبدی شما تحت فرمان
دیگران و رویدادها «ونه شما »قرار دارد.


تعیین هدف
نکته
کلیدی در مدیریت وقت، داشتن اهداف تعریف شده و روشن است. آنها را بنویسید
ومشخص سازید . یک‌بار اهداف خود را بر اساس اولویت‌هایتان تنظیم کنید، وقت
مشخصی را به آنها اختصاص دهید ونیز کلیه فعالیت‌های لازم برای تحقق اهداف
را یادداشت کنید .

جهت آسان‌تر شدن کار خود، زمان لازم را برای انجام هر هدف در کنار آن یادداشت کنید آنگاه اهداف خود را به سه طبقه تقسیم نمائید:

·
اهداف روزمره، که عبارتست از: مدیریت وقت و شامل تخصیص وقت معین جهت
برنامه‌ریزی روزمره، مشخص ساختن آخرین فرصت برای هر کاری ووقت شناس بودن
است.

· اهداف تحصیلی، (شغلی)، یا اهداف دراز مدت که شما و مدیریت
تعیین کرده‌اید. یکی از روش‌های خوب جهت نگه داشتن حساب چنین هدفی آن است
که مشخص کنید که حرفه شما ، از شما چه می‌خواهد و سپس فعالیتهای کاری خود
را در ریز یک طبقه‌بندی کلی ( فعالیت‌هایی نظیر: بازاریابی، حراج، موارد
مالی و اجرایی) فهرست کنید.


 اهداف شخصی یا فعالیت‌ها وتعهدهای خارج از محدوده فعالیت‌های کاری شما . تنظیم وقت جهت انجام این دسته از کارها بسیار مهم است.

اختصاص
اوقاتی برای تفریح و بازی، به برخورداری از زندگی سالم ومتعادل کمک
می‌کند، گذراندن وقت با خانواده و دوستان تخصیص وقتی برای ورزش روزانه‌،
پرداختن به علاقمندی‌های شخصی یا سرگرمی‌ها در صورتی در برنامه‌زمان‌بندی
شما می‌گنجد که به خوبی طراحی شده باشد. یاد بگیرید چگونه برای فعالیتهای
خود طرح ریزی کنید:

تنظیم اهداف وطرح‌ریزی آنها توأمان پیش می‌روند
. با فهرست کردن همه گامهای لازم جهت تحقق اهداف خود، اقدام به عملی ساختن
آنها نمائید وخود را در یک موقعیت زمان بندی شده لازم الاجرا ، قرار دهید.



[ جمعه 88/2/25 ] [ 2:10 عصر ] [ فهیمه شکری ] نظر
نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان

در گذشته آموزش مهارت های زندگی به کودکان برای ورود به زندگی اجتماعی توسط خانواده ها صورت می گرفت اما از زمانی که آموزش فرزندان به عهده نهادهای آموزشی قرار گرفت، نقش والدین هم در امور آموزشی کودکان کم رنگ تر شد. ولی امروزه با افزایش آگاهی ها، والدین می کوشند تا شرایط پیشرفت تحصیلی فرزندشان را خارج از محیط مدرسه نیز فراهم  امروزه بهره گیری از آموزش های مدرسه و پیشرفت تحصیلی از اهمیت به سزایی برخوردار است و خانواده ها برای موفقیت درسی و علمی فرزندان شان بسیار تلاش و مبالغ هنگفتی به این منظور هزینه می کنند. برای پیشرفت تحصیلی صرف هزینه های هنگفت و امکانات آموزشی و سیستم های مدرن و ... کافی نیست بلکه زمینه ها و شرایط خاصی برای پیشرفت درسی فرزندان لازم است محیط زندگی باید سرشار از آرامش، آسایش و امنیت باشد تا بچه ها احساس ناامنی و اضطراب نکنند.  درس خواندن در محیط ناآرام و ناامن خانه بسیار دشوار است و والدین می توانند با فراهم کردن محیطی سرشار از آرامش، به پیشرفت تحصیلی فرزندشان کمک کنند. برخلاف تصور عموم، سکوت بیش از اندازه؛ نه تنها برای درس خواندن مناسب نیست بلکه آرامش فرد را هم مختل می کند و تاثیر هرچیزی اگر به طور متعادل باشد، بیشتر است. انگیزه در پیشرفت تحصیلی اهمیت ویژه ای دارد و وجود این شرط تمام عوامل مخل و مضر را از سر راه برمی دارد.  حذف عوامل مزاحم در منزل می تواند به درس خواندن دانش آموزان کمک کند زیرا خانواده های پرتنش، پر سر و صدا و پررفت و آمد موانع بسیاری برای پیشرفت تحصیلی فرزندان شان ایجاد می کنند. پربودن اوقات والدین و رسیدگی نکردن به امور فرزندان مانع مهم دیگری برای پیشرفت تحصیلی است که باید به آن توجه ویژه ای داشت. والدین باید برای رسیدگی به امور درسی فرزندان خود برنامه های منظمی داشته باشند و بین گفته ها و نظرات معلم و والدین نباید تفاوتی وجود داشته باشد و آموزش در محیط مدرسه باید همراه و هم گام با محیط خانه و با نظارت و هم فکری مربیان و والدین صورت گیرد زیرا هماهنگ نبودن اولیا ومربیان، دانش آموزان را دچار تردید می کند. والدین باید مسائلی را که باعث کاهش انگیزه تحصیل در فرزندان شان می شود، حذف کنند و توجه داشته باشند که تشویق به موقع، به افزایش انگیزه دانش آموزان کمک می کند.محیط مدرسه تقویت کننده اصلی انگیزه هاست و به طور حتم محیط های درسی کسل و خسته کننده و معلمان بدون نشاط نمی توانند انگیزه مناسبی برای تحصیل ایجاد کنند.هرچند استفاده از وسایل کمک آموزشی، خوب است، این وسایل باید به گونه ای انتخاب شوند که خلاقیت و ابتکار را از دانش آموز نگیرند بلکه آن را تقویت کنند.

 والدین باید در کنار پیشرفت تحصیلی فرزندان، احساس خلاقیت و نوآوری را نیز در آن ها رشد دهند و در این زمینه تلاش کنند. متاسفانه بیشتر والدین، پیشرفت تحصیلی را فقط در درس خواندن طولانی مدت می دانند ولی این روش غلط باعث خستگی و کاهش علاقه و بازدهی مناسب می شود.والدین باید با برنامه ریزی دقیق و افزایش اطلاعات و آگاهی های خود، به آموزش و پیشرفت بهتر فرزندان خود کمک کنند. دانش آموزان در کنار درس خواندن نیاز به تفریح، ورزش، شادی، سرگرمی و بازی دارند و والدین نباید آن ها را از مطالعه کتب غیردرسی، برقراری ارتباط کنترل شده با دوستان و آشنایان و تفریح و بازی منع کنند.حفظ تعادل در همه کارها و برنامه ریزی و دقت نظر عامل موفقیت و پیشرفت است و نباید با سخت گیری های نابه جا باعث دور شدن از هدف اصلی و عدم موفقیت فرزندان خود شد



[ شنبه 87/8/11 ] [ 8:8 صبح ] [ فهیمه شکری ] نظر
اضطراب چیست؟

 

اضطراب چیست

     همة انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.

    اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.

اضطراب در کودکان و نوجوانان

     بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و به‌طور خجالت‌آورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» می‌شوند.

    معمولاً والدین می‌توانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمی‌پذیرند. به‌منظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت به‌طوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید، را کسب کنند.

      بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد می‌کنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته می‌باشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینة بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل می‌دهد.

      بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر می‌تواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.

درمان اضطراب

      در بعضى از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیرى پزشک در این ماجرا می‌تواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعى نام دارند که طى آن اضطراب به خوبى توسط بیمار کنترل شده و برطرف می‌شود مثل ترس ناشى از امتحان نهایى و یا ترس ناشى از مصاحبه. در چنین شرایطى استرس می‌تواند توسط اعمال و روشهاى زیر تحت کنترل درآید:

ـ صحبت با شخص مورد اعتماد

ـ روشهاى ایجاد تمرکز

ـ حمام گرفتن طولانى

ـ استراحت در یک اتاق تاریک

ـ ورزشهاى تنفس عمیق

 

نتایج وپیشنهادات

1.  در برخی ازمواردبعضی از اولیا موجب افزایش اضطراب امتحان فرزنــــدان خود می شوند لذا اولیا باید شرایط روانی وفیزیکی واجتماعی مناسبی رابرای فرزند خود درموقع امتحانات مهیّانمایند.

2.    پیشنهاد می شود که اولیای محترم جوّ عاطفی درمنزل را درهنگام امتحانات فراهم نمایند.

3.  یکی از عوامل اضطراب امتحان رفت وآمدهای خود رادر موقع امتحانات به حداقل رسانده واز میهمانی رفتن ومیهمانی خودداری کنند.

4.    یکی ازراههای کــاهش اضطــراب درامتحان روش مطالعه صحیح وتمرین مـداوم می باشد.

5.  پیشنهاد می شودکه دانش آموزان درهنگام پاسخ دادن به سؤالات اوّل به سؤالاتی پاسخ دهند که جواب آن رامی دانند وسپس درباره ی بقیه سؤالات فکر کرده وپاسخ رابنویسند.

6.  مربّیان باید درهنگام برگزاری امتحان به دانش آموزان یاد آور شوند که امتحان چیزی است که دانستهای او رامی سنجد نه آن چیزی راکه یادنگرفته ویاازعهده ی آن برنمی آید نیست.

7.  پیشنهادمی شود که مربّیان جهت کاهش اضطراب درامتحان روش مطالعه صحیح هر درس رابه دانش آموزان آموزش دهند.



[ سه شنبه 87/8/7 ] [ 5:16 عصر ] [ فهیمه شکری ] نظر
آموزش مهارت های زندگی

آموزش مهارت های زندگی ( ویژه جوانان و نوجوانان)

همه ما در زندگی با موقعیت هایی روبرو می شویم که اگر به درستی عمل نکنیم سلامت روانی خودمان و دیگران به خطر می افتد. این موقعیت ها مختلف هستند . مثلاً چگونه با دوستان و اطرافیان خود ارتباط برقرار کنیم ؟ چگونه مسئولیت های جدید را بپذیریم ؟ چگونه تصمیم بگیریم؟ چگونه مشکلاتمان را حل کنیم ؟ چگونه با ترس ، اضطراب ، ناکامی ، افسردگی و فشارهای روانی مقابله کنیم؟

مهارت های زندگی :

(مهارت های زندگی) توانایی هایی هستند که به ما کمک می کنند با موقعیت های زندگی - بخصوص موقعیت های پر خطر - به طور صحیح برخورد کنیم . وقتی این مهارت ها را کسب کردیم می توانیم در ایجاد ارتباط با دیگران سازگارانه عمل کنیم و بدون توسل به اعمالی که به خودمان یا دیگران صدمه می زند مشکلات را حل کنیم .

این مهارت ها چه مهارت هایی هستند؟

مهارت های زندگی شامل ده توانایی کلی به شرح زیر است . برای زندگی بهتر لازم است این مهارت ها را تمرین کنیم تا کمتر دچار آسیب های روانی و اجتماعی  شویم :

1 – توانایی حل مسئله

ما در زندگی به طور مداوم در حال حل مسئله هستیم . برخی از این مسائل ساده هستند ولی برخی دیگر به فعالیت های فکری پیچیده ای نیاز دارند. توانایی حل مسئله به ما کمک می کند مسائل زندگیمان را به نحو مطلوب حل کنیم . اگر مسائل مهم زندگی ما حل نشده باقی بماند با فشار روانی روبرو می شویم و سلامت روانی و جسمانی ما تهدید می شود.

2 – توانایی تصمیم گیری

اگر چه همه ما تصمیم می گیریم ولی همیشه تصمیم های هوشمندانه نمی گیریم . برخی از تصمیم گیری های غلط منجر به به پیامدهای ناخوشایند می شوند. مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند که به طور صحیح در مورد اعمالمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آنها را در نظر بگیریم . تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت روانی ما می شود.

3 – توانایی تفکر خلاق

این نوع تفکر به ما کمک می کند مسائل را از زوایای مختلف دریابیم و راه حل های مختلف مسئله و پیامدهای آن را ارزیابی کنیم و بالاخره راه حل های تازه ای برای مشکلاتمان پیدا کنیم . با استفاده از این مهارت ؛ تصمیم گیری های ما مناسب تر انجام می شوند و مسائل به طور عملی تر حل می شوند.

 4 – توانایی تفکر انتقادی

با استفاده از این مهارت به بررسی و تجزیه و تحلیل افکار خود و دیگران می پردازیم و به فهم و درک روشن تر دست می یابیم . این توانایی کمک می کند تا اطلاعات و تجاربی را که به ما می رسد تجزیه و تحلیل کرده و در مقابل ارزش ها و فشارهایی که به ما تحمیل می شود مقاومت کنیم و بدانیم که رفتار دیگران همیشه درست نیست .        

5 – توانایی ارتباطی

ما بخش اعظم هر روز را به ارتباط برقرار کردن با دیگران می گذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای خود را بیان نماییم و نیازهای دیگران را درک کنیم . توانایی ارتباطی به ما کمک می کند تا با دیگران ارتباط کلامی و غیر کلامی مؤثرتری داشته باشیم و با غلبه بر خجالت ، نظرات خود را برای دیگران ابراز کنیم . اگر این مهارت را کسب کرده باشیم در موقع لزوم می توانیم  با تقاضاهای نامناسب دیگران مخالفت کنیم .

6 – توانایی روابط بین فردی

توانایی روابط بین فردی به ما کمک می کند با دیگران همکاری و مشارکت بهتری داشته باشیم . به آنها اعتماد کنیم. مرزهای روابط با دیگران را تشخیص دهیم .  دوستی های مطلوب را حفظ کنیم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور مؤثرتری رفتار کنیم .

7 – توانایی خودآگاهی

یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از نقاط  ضعف و قوت خواسته ها، ترس ها ، رغبت ها و تمایلات خود؛ این توانایی به ما کمک می کند تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشیم و حقوق و مسئولیت هایمان را بهتر بشناسیم .

8 – توانایی همدلی

توانایی همدلی یعنی این که فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد ، درک کند . همدلی به ما کمک می کند تا انسان های دیگر را وقتی با ما متفاوت هستند بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم . کسانی که همدلی بیشتری دارند، به دیگران علاقه مندند؛ افراد مختلف را تحمل می کنند؛ پرخاشگری کمتری دارند و دوست داشتنی ترند. این مهارت روابط اجتماعی را بهبود می بخشد.

9 – توانایی مقابله با هیجان

این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجانات خود و دیگران ، و نیز شناخت تأثیر هیجانات بر رفتار است . این مهارت به ما کمک می کند که در مواقع ناکامی ، خشم ، افسردگی و  اضطراب ، واکنش های مناسبی نشان دهیم .

10 – توانایی مقابله با فشارهای روانی ( استرس)

این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آن بر رفتار است و ما را قادر می سازد که منابع فشار روانی را در زندگی خود بشناسیم و راه های صحیح کاهش فشار را دنبال کنیم .

[ دوشنبه 87/8/6 ] [ 4:50 عصر ] [ فهیمه شکری ] نظر
خانواده و تقویت مهارت خواندن در کودکان

خانواده و  تقویت مهارت خواندن در کودکان :

خواندن در برگیرنده مجموعه ای از مهارتهاست که پایه مشترک موفقیت در همة زمینه های تحصیلی می شود . محور اصلی سواد آموزی ، خواندن است و از هر کسی انتظار می رود که خواندن و نوشتن را بداند اکثر کودکان به شوق یادگیری خواندن به مدرسه می روند و تحصیلات رسمی خود را با خواندن و نوشتن شروع می کنند . در این مقاله سعی داریم روشهای آماده سازی کودکان در امر خواندن و مشکلات موجود در یادگیری خواندن را مورد بررسی قرار دهیم .

تعریف خواندن :

خواندن فرآیندی پویا و تعاملی است که هم خواننده و هم محتوا در آنچه آموخته می شود  سهیم می باشند بعضی خواندن را تفسیر معنا دار نمادهای کلامی نوشته شده یا چاپ شده تعریف کرده اند . و به عقیده بعضی دیگر ، خواندن برخورد معنا درا با متن است به هر حال خواندن مهارتی است که شاید همه آن را عادی می شماریم ولی در اصل خواندن ، فرآیندی است عالی و پیچیده که جزئیات متعددی را در برمی گیرد .  

مراحل یادگیری مهارت خواندن :

از آن جا که ارتباط چهار مهارت زبانی یعنی گوش دادن ، سخن گفتن ، خواندن و نوشتن امری مسلّم است و توجه کافی به رشد دو مهارت شفاهی زبان ( گفتن و شنیدن ) به تقویت برنامه های آموزش خواندن و نوشتن به کودکان کمک شایانی خواهد کرد ، لزوم توجه به پرورش مهارت سخن گفتن آشکار می شود .

 یادگیری مهارت خواندن مستلزم کسب مهارتهای الف : بازشناسی دیداری عناصر زبانی ، اعم از حروف ، کلمات و جمله ها  ب : درک معنای عناصر ان و روابط معنایی موجود بین آن ها  پ : درک پیام جمله و متن می باشد . 

روش های آماده سازی کودکان برای کسب مهارت خواندن :

اکثر خانواده ها علاقمندند که بدانند چگونه فرزندانشان را برای خواندن آماده کنند . مهمترین نکته ای که در این ارتباط باید مطرح کرد این است که وقتی خانواده برای کودک خود کتاب می خواند نه تنها گنجینة تفاوت او افزایش می یابد بلکه از خواندن احساس شادی و لذت کرده ، تلاش می کند خواندن را در اسرع وقت به تنهایی انجام دهد .

کودکان زمانی خواندن را به راحتی یاد می گیرند که تجارت تجارت زبانی خوبی داشته و از طفولیت در معرض خواندن قرار گرفته باشند . بنابراین لازم است که پدران و مادران از کودکی برای بچه هایشان کتاب بخوانند یا آن را به عنوان هدیه به کودک بدهند . تجارت زبانی خوب از طریق ارتباط با بزرگسالان با سواد ، تقلید از بزرگ تر ها و کنجکاوی های خود کودک و البته آموزش رسمی خواندن حاصل می گردد . زمانی که یک کودک بزرگتر برای کودک خردسال دیگر کتابی می خواند هر دو طرف بهره مند می شوند چنانچه  کودکان در این زمینه تحت فشار و تحمیل قرار گیرند قطعاً موجب شکست و دلزدگی آنان می شود . بنابراین توصیه می شود که والدین در هر شرایطی از این امر اجتناب ورزند . بنابراین به جای اعمال فشار در نخستین مراحل آموزش خواندن ، بهتر است وقتی را برای استفادة کودکان از کتابخانه منظور کرد و در برخورد با کودکان خونسردی و آرامش داشت . زمانی که کودکان از کتاب استفاده می کنند بهتر است به آنان اجازه داده شود که با استفاده از تصاویر ، کلمات را حین خواندن حدس بزنند تا احساس توانمندی کنند . برای افزایش توانایی خواندن در کودک ، هر چه بیشتر تمرین کنید و آنان را به خواندن در منزل تشویق نمائید . اخیراً ارتباط مهمی بین خواندن کودکان در منزل و توانایی ایشان در خواندن گزارش کرده اند . خواندن در منزل تأثیرات بسیار مثبت بر مهارتهای خواندن کودکان دارد . به بیان دیگر ، مهارت خواندن در کودکان با خواندن برای پدر و مادر و اعضای خانواده و تشویق شدن توسط آن ها ، تقویت می شود .

بد نیست بدانیم که در تجزیه و تحلیل نتایج آزمون بین المللی پرلز که توسط یک مؤسسة هلندی در ?? کشور جهان و از جمله ایران بین دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی در رابطه با خواندن به عمل آمد و کشور ما در رتبة سی و دوّم قرار گرفت و کشورهای سوئد ، انگلیس و آمریکا رتبه های اول تا سوم را کسب نمودند مشخص گردید که در این کشورها والدین دانش آموزان شرکت کننده در آزمون به مطالعه اهمیت بیشتری می دهند بطوریکه والدین این دانش آموزان حداقل ? ساعت در هفته در منزل مطالعه می کنند و همچنین لااقل صد جلد کتاب مخصوص کودکان در خانه موجود می باشد .

مشکلات یادگیری در امر خواندن :    

بسیاری از مشکلات یادگیری به خواندن و هجی کردن مربوط می شود که به صورت ناتوانی در خواندن یا نارسا خوانی ظاهرمی گردد به طور معمول مشکلات خواندن در پایة اول تحصیلی آغاز می شود و در پایه های بعدی تداوم می یابد خواندن و نوشتن تبدیل زبان به نمادهای جدید است به طور معمول دانش آموزی که در زبان و گفتار مشکل دارد نمی تواند بخواند و کسی که در خواندن مشکل دارد نمی تواند به خوبی بنویسد . مشکلات یادگیری در خواندن به عوامل متعددی مانند : آسیب های مغزی ، محرومیت فرهنگی و محیطی ، تحصیلات والدین ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده ،عدم آمادگی برای ورود به مدرسه ، عدم دسترسی به کتاب و کتابخانه ، وجود تأخیر در رشد بهنجار زبان و اختلال در دستگاه گفتاری مربوط می شود . برخی از کودکان نیز همانگونه که در تکلم و راه رفتن دچار تأخیر می شوند ، در خواندن نیز با تأخیر روبرو هستند و اعتقاد برخی از متخصصان بر این است که اکثر شکست های تحصیلی در دورة ابتدایی از ناتوانی در خواندن نشأت می گیرد .

برای رفع نقیصه و تقویت مهارت خواندن در کودکان هماهنگی لازم بین سه نهاد خانه ، مدرسه و رسانه ها ضروری به نظر می رسد . اما آنچه والدین می توانند برای تقویت مهارت خواندن در فرزندانشان انجام دهند عبارت اند از :

نوشتن حروف یا کلمات ( بازی کردن با اسباب بازی های الفبایی )

استفاده از کامپیوتر برای انجام فعالیت مربوط به خواندن .

تماشای برنامه های تلویزیونی با زیر نویس .

کتاب خواندن .

قصه گفتن ، خواندن شعر و سرود .

بازی با کلمات .

خواندن تابلو ها و علائم راهنمایی و رانندگی در خیابان .

خواندن تابلوها و برچسب ها با صدای بلند .

  به هر حال باید باور کنیم که برای نهادینه کردن مهارت خواندن ، امر خواندن باید از کودکی آغاز شود تا در آینده به صورت یک عادت مثبت و مفید متجلّی گردد



[ دوشنبه 87/7/15 ] [ 5:46 عصر ] [ فهیمه شکری ] نظر

<< مطالب جدیدتر ::