سور (sur ) واژه ای پهلوی است که به معنای : مهمانی، بزم، جشن، جشن عروسی آمده است. و " سوری" نیز به معنای : گل سرخ رنگ، رنگ سرخ ، شادی و چیزی که به رنگ سرخ باشد مورد استفاده قرا گرفته است. پس چها رشنبه سوری را می توان یک جشن و شادی دانست که با سرخی همراه است و این سرخی همان آتش است. اما اگر بپذیریم که چهارشنبه سوری همان جشن سوری است و جشن سوری به معنای ستایش آتش؛ نباید این ترکیب ما را به اشتباه بیاندازد که مردم آتش را به عنوان خدا ستایش می کردند. همانطور که پیش ترگفته شد هر چیز خوبی به خدا نسبت داده می شود و دراین میان روشنایی آتش که مهم ترین نقش را در زندگی بشر بازی می کند ، نشانی از حضور خداوند است. جشن سوری یا چهارشنبه سوری مراسمی است که مردم در کنار آتش به شادی می پردازند و این شادی نوعی ستایش و سپاس ازخداوند است که با پایان دادن به زمستان و تولد بهار و سبزی به آنها زندگی تازه می بخشد.
آیین چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی شود، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم کردن و خوردن آجیلهفت مغز، کوزه شکستن، فال گوش ایستادن، فال کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، بهبیابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، کفچه (قاشق) زنی،گره گشایی از بخت دختران با بستن کوپله (قفل) به گردن، نشستن روی چرخ کوزه گری،شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته ها در چاه کهن، یاری خواستناز "چهارشنبه خاتون"، رنگ کردن خانه با گِل هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه چهارشنبه سوری و...
بوته افروزی
درایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که ازپیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوانگرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هرکدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مرگ ضعف و زردی ناشی از بیماری وغم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود ببخشند. مردم درحال پریدن از روی آتش ترانه زیر را می خوانند.
زردی من از تو ، سرخی تواز من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ایکلیه جاردنده ، بده مراد بند
هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع میکند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. دربازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آیدو تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خارفضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلود نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا درآب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
مراسم کوزه شکنی
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاهبختی،کمی نمک به نشانه شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به علامت تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند وآخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دورمی کنند زیرا می گویند که فروهرهااز کوزه نو دیدن خواهند کرد و آب پاشیده شده، نشان روشنایی در خانه است. در زمان ساسانیان به جای آب، سکه هایی را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند برای اینکه روزی و فزونی برای آنان فرستاده شود
فال گوش نشینی
غروب زنان و دخترانی که شوق شوهرکردن داردند یا آرزوی و زیارت و مسافرت مانند دختران دم بخت یا زنان در آرزوی فرزندشب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهار راه که نماد گذار از دشواری ها بود میایستادند. گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک وبد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند اگر سخنان دلنشین و شاد ازرهگذران بشنوند رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن خواهند . بدرستی آنها ازفروهرها میخواستند که گره کارشان را با کلیدی که زیر پا داشتند،بگشایند.
قاشق زنی
آیین کفچه زنی کم و بیش در همه سرزمین های ایران بزرگ برگزار می شود. بدین گونه است که مردم و گاهی کودکان کاسه ای مسین و کفچه را به هم کوبیده و درپشت در پنهان می شوند و خاوند (صاحبخانه) تخم مرغ یا پیشکشی درون کاسه می گذارد. کفچه زنان چه مرد چه زن بیشتر خود را با چادر می پوشانند.
کفچه زنی نمادپذیرایی از فروهرها است زیرا که کفچه و کاسه مسین نشانه خوراک و خوردن بود. ایرانیان باستان برای فروهرها بر بام خانه خوراک های گوناگون میگذاشتند تا از اینمیهمانان تازه رسیده آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهرها پنهان و نمی توان دیدشان،کسانی هم که برای کفچه زنی میرفتند، کوشش میکردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند وچون خوراک و آجیل را ویژه فروهر میدانستند و دریافتشان را همایون میپنداشتند.
آش چهارشنبه سوری
خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای بر آمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می گردند و در شب چهار شنبه آخر سال «آش ابودردا»یا «آش بیمار »می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
آجیل چهارشنبه سوری
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهار شنبه آخر سال آجیلی ازهفت مغز و میوه خشک را در سفره چهارشنبه سوری می گذارند تا همه خانواده برای شگون و تندرستی از آن بخورند و امروزه آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذری اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است
با تشکر از آقای رامین منسوبی