چگونه مسائل را آسان حل کنیم؟
مهارت حل مسئله یک بخش مهم از برنامهی آموزش ریاضی است. ارائه راههای متعدد به دانشآموزان که بتوانند فرایندهای تفکر و یادگیری را کنترل کنند در کمک به آنان برای مسئله حل کننده میتواند مؤثرتر باشد.
در بیشتر محیطهای آموزشی کشور، رسم بر این است که معلمان مسائل را برای دانشآموزان حل کنند و دانشآموزان هم وظیفه دارند، راه حل آنان را پی بگیرند.
چنین شیوهای سبب میشود، دانشآموزان بیشتر به حفظ کردن فرمولهای حل مسئله بپردازند؛ در حالی که حفظ کردن صِرف فرمول ها، امکان تعمیم قاعده حل مسئله را فراهم نمیکند. اگر بیشتر فعالیتها صرف به یاد سپردن فرمولهای حل مسئله شوند، کار بسیار ضعیفی صورت گرفته است؛ زیرا، راهحل حفظ شده، به زودی فراموش میشود و معنی و مفهوم ویژهای به وجود نمیآورد.
نکته بعد آن است که درک و فهم اندکی از قاعده حل مسئله، برای حل مسائلی که اولینبار با آنها روبهرو میشویم، مانع ایجاد میکند. باید توجه کرد که حل مسائل نمونه، زمینه را برای یادگیری حل مسائل دشوارتر ، هموار نمیکند.برای آنکه بتوانید مسائل دشوارتر را حل کنید، باید بتوانید مسئله را تعریف کنید و طرح یا نقشهای برای حل آن بریزید. سپس، طرح یا نقشه آماده شده را برای دستیابی به پاسخ، اجرا کنید. هدف نهایی حل مسئله آن است که بتوانید، دانش خود را به صورتی چندگانه، در موقعیتهای جدید به کار ببرید و برای حل مسائل از قبل راههای مؤثر و مبتکرانه بیابید.از راههای متعددی میتوان به حل مسائل پرداخت. شما باید خود را از قید یک راه حل محدود رها کنید و راهحلهای متفاوتی را برای مسائل خود برگزینید.
الگوی حل مسئله:
-مسئله را به دقت بخوانید.
فهرستی از معلومها و مجهولها فراهم آورید-خواسته و سؤال مسئله را مشخص کنید.
-اطلاعات لازم را برای طرح نقشه فراهم آورید.
-اجرای نقشه برای حل مسئله.
اگر مسئله پیچیده است میتوانید آن را به چند جزء قسمت کنید. اگر در راه حل خود با مشکل یا مانعی روبهرو شدید، هراسان نشوید، تلاش کنید راه دیگری را آزمایش کنید.
-پیشنهاد پاسخ برای مسئله
نقشه خود را پیگیری کرده و با انجام محاسبات جوابی برای مسئله پیشنهاد کنید. زمانی که گامها طی شده را از نو ردگیری میکنید، کارتان بسیار آسان میشود.
-اعمال خود را کنترل کنید.
این گام، شامل بررسی منطقی و عقلانی بودن پاسخی است که آماده کردهاید. اگر در بررسی پاسخ مسئله دیدید که جواب مسئله با «مطلوب» تناسب ندارد، اعمال پیشین خود را یکایک وارسی کنید و برای رسیدن به پاسخ مناسب مجدداً بکوشید. رشد معلم(2) آبان 1382
ویژگیهای یک مسئله خوب
مسئله خوب سبب میشود که فراگیر آگاهانه در پی یافتن راه حل باشد و کسی که مسئله را حل میکند باید هدف مسئله را به خوبی درک کند تا برای حل آن اقدامات مناسبی انجام دهد. مسائل جالب و بامعنی به کودک امکان میدهد تا دانش عملی خود را با روشهای جدید به کار گیرد. بنابراین مسائل خوب، تحریک کننده و قابل فهم است. مسائل باید با سطح پیشرفت فراگیران متناسب باشد و در طرح آن باید توانایی و میزان تجربهی فراگیران مدنظر باشند. مسائل خوب باید از نظر پیچیدگی در سطوح متعدد با روشهای گوناگون و با استفاده از راهحلهای متفاوت قابل حل باشد.
ممکن است یک فراگیرمسئلهای را با روش آزمایش و خطا حل کند. در حالی که فراگیر دیگر همان مسئله را با استفاده از استدلال استقرایی (از جز به کل) حل کند. مسایلی که از نظر مشکل بودن سطوح متعددی دارند به فراگیر امکان میدهند تا روشها و راهحل های گوناگون را تجربه کند. در اینجا به ذکر یکنمونه مسئله خوب پرداختهایم؛
یک مجموعه دهتایی از یک نوع شیء وجود دارد. دو فراگیر بازیگران این بازی هستند. آنان باید به نوبت از این مجموعه یک یا دو شیء بردارند و این کار را ادامه دهند تا شیءای روی زمین نماند. منظور از این بازی این است که آخرین نفر که شیء را بر میدارد برنده است. یک کودک چهارساله برای انجام این بازی (مسئله) به طور شانسی تصمیم میگیرد (آزمایش و خطا) و اگر هم برنده شود، تعجب میکند ولی کودک شش ساله فوراً تشخیص میدهد که تعداد اشیاء برداشته شده نتیجهی بازی را مشخص میکند و این نمونه مسئله به کودکان امکان میدهد درک خود را از ارقام افزایش دهند.
در مسائل خوب برای خردسالان از چیزهای دست یافتنی استفاده میشود و فقط تعداد کمی از مسائل ذهنی هستند.بازخورد فوری و نتایج قابل مشاهده به کودکان اطلاعاتی میدهند تا آنها را در تصمیمگیریهای بعدی خود به کار ببرند.برای آنکه دانش آموز فردی مستقل بار بیاید و کمتر به معلم متکی باشد باید خودش قادر باشد موفقیت خود را تشخیص دهد و راه حل خود را ارزشیابی کند. از اینرو معلم میتواند بیش از آنکه نقش یک متخصص را ایفا کند به دانش آموز کمک و راهنمایی کند.
مثال :
برای طراحی یک مسئله معلمان میتوانند این سؤالات را مدنظر قرار دهند:
1-آیا مسئله برای سن فراگیران بامعنا و جالب است؟ آیا به فراگیر امکان میدهد تا دانش خود را در موقعیت جدید به کار گیرد؟
2-آیا مسئله به آسانی قابل فهم است؟
3-آیا فراگیر ملزَم به تصمیمگیری میشود؟
4-آیا مسئله از نظر پیچیدگی در سطوح گوناگون قابل حل است؟
5-آیا فراگیران میتوانند برای جمعآوری اطلاعات و حل مسئله به نحو واقعی عمل کنند؟
6-آیا فراگیر میتواند راه حل را ارزیابی کند؟
7-آیا فراگیر فرصت همکاری با دیگران را دارد؟
8-آیا فراگیر میتواند بازتاب اقدامات خویش را مشاهده کند؟