روزي از آموزگار كردم سؤال
به چه كار آيد حروف پر ملال
از الف تا حرف ي از بهر چيست
زود گوييد باني اين غصّه كيست
داد جوابم آن وجود مهربان
راز و رمزي دارد اي شيرين زبان
حرف آ گفتم كه تا آدم شوي
همنشين موسي و خاتم شوي
ب براي بردباري در امور
پ مثال پايداري همچو مور
حرف ت آرد تواضع در ميان
كبر باشد خصم دين و خصم جان
ث ثبات آرد در اين دور و زمان
جيم بود جويندگي در هر مكان
حرف چ بر چاره جويي گفته ام
همچو درّي در صدف من خفته ام
گفته ام ح تا حماسه ساز شوي
با بزرگان جهان دمساز شوي
حرف خ تا خلق را خدمت كني
بهر رفع مشكلات همت كني
دال يعني دلبري دلدادگي
راه و رسم عاشقي در زندگي
ذال يعني كه ربّ ات ذوالجلال
هم به ماضي هم به آتي هم به حال
حرف ر گفتم كه تا رزق حلال
بر خوري از خرمن آن ذوالجلال
ز زبانت جز به نيكي باز مكن
عالمي گردد تبه با يك سخُن
حرف ژ تا ژاله باشي بر درخت
يا كه شبنم بر سر يك سنگ سخت
سين سلام است و سلام نام خداست
نام او از جمله آفت ها جداست
حرف شين شادي و خوشحالي بود
فارغ از شومي و بد حال بود
حرف صاد يعني صداقت در كلام
راست بودن در عمل با خاص و عام
ضاد گفتم چون ضيا نور است و نور
از سياهي ها بسي دور است و دور
حرف طا يعني طلب در علم و فن
چون كه واجب گشته است بر مرد و زن
حرف ظا تا ظلم را دشمن شوي
خصم جان ديو و اهريمن شوي
عين يعني عشق يعني عشوگي
بندگي در زندگي آزادگي
غين يعني غيرت و مردانگي
شير ميدان نبرد در زندگي
ف براي فهم بر فرزانگي
ق قبول بندگي در زندگي
كاف گفتم تا كه باشي چون كليد
بس گشايش ها زتو آيد پديد
گاف يعني گفتمان و گفتگو
حل مشكل را در اين ميدان بجو
لام تا لبخند باشي جاي اخم
ميم تا مرحم نهي بر روز زخم
واو تا حب وطن آيد به دل
ساخت بايد اين زمين اين آب و گل
حرف ه تا همتت والا شود
جايگاهت رتبه ي اعلا شود
حرف ي يكرنگي و يكدستگيست
پاك بودن چون زمان بچگيست
چون به پايان آمد اين حرف و كلام
صحبت آموزگارم شد تمام
من زدم بوسه بر اين فكر سترد
آفرين گفتم بر اين روح بزرگ
بس درود بر اين وجود نازنين
او كه روشن كرده است كلّ زمين
روز معلم بر شما همکار گرامي مبارک